محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

چگونه دین؟

بارها اتفاق افتاده است که در هنگام گپ زدن با دوستانم بحثی به ظاهر تکراری اما مهم آغاز گشته و آن بحث دین و دنیای مدرن است. بحث بر سر مباحثی که در گذشته نچندان دور به خاطر سلطه دین بر تمامی شئون زندگی ، محلی از اعراب نداشتند و بدیهی می نمودند. اما با ورود زندگی انسان ها به عصری تازه که در آن دین در کنار مکاتب دیگر مورد نقد قرار گرفت ، سوال های بسیاری مطرح گردید که دین سنتی تنها برای آنها پاسخ هایی قدیمی داشت که ذهن آشفته بشر مدرن را قانع نمی کرد.آیا واقعا دین در این عصر بی پاسخ و نا کارآمد است؟ چرا فرایندی به نام دنیاگرایی در زندگی انسان قوت گرفت؟

دان کیوبیت در کتاب درای ایمان خود اعتقاد دارد که دنیاگرایی مدرن مشتمل است بر تسری "خرد ورزی فنی " (یعنی طرز تفکر ابزاری ، سودگرایانه یا مهندسی) به زوایای هر چه بیشتر زندگی. او می افزاید که در پشت این دنیا گرایی عصر ماشین قرار دارد. و در پشت ماشین بینش مکانیکی از جهان. چگونگی کار گرفتن از چیزها را توسط انسان  باید در چگونگی عملکرد خود جهان جست. نخستین فن آوران بدوی، درست به همین دلیل خیال می کردند خدایان صنعتگرند و مهارت خویشتن را نازل از آسمان می دانستند و عملیات فنی خود را شکل سرعت یافته فرآیند های طبیعی می دانستند. وقتی ماشین را طرح می ریزیم ، برای کار آمد شدن آن از ریاضیات کاربردی استفاده می کنیم و این شیوه از هر شیوه دیگری کاراتر است. نیرویی که ماشین به خدمت می گیرد کمیت مجرد ریاضی دارد ، و نا مذهبی ، منظم ، پیش بینی پذیر و قابل نظارت است. و چون این نیرویی که مهار کرده ایم قدرتی طبیعی است ، نحوه کار قوا در طبیعت نیز می باید همین باشد.

و نکته تازه همین است. در جوامع سنتی گرایش بر این بود که تجلیات هر گونه قدرت غیر بشری و هر حرکت غیر زیستی طبیعت را به نیروی های ماوراء طبیعی ارتباط بدهند. هر حادثه مهم ، نا مترقب یا مهیب ، که به دست انسان یا حیوان صورت نپذیرفته بود ، به ارواح نسبت داده می شد و ارواح به هیچ رو انتزاعی ، ناسنجیدنی ، غیر شخصی و مهار ناپذیر نمی دانستند. اشیاء جاندار می نمودند . و باد ، طوفان ، رود ، آتش و غیره همه مظاهر قدرت ملکوتی شمرده می شدند. به گفته نخستین فیلسوف یونانی ، "همه چیز پر از خدا ست."  بنابراین نگاه اولیه بشر به نیروها ، نه از دید مهندسی امروزی ، بلکه مفهومی دینی بود. برای وقوع انقلاب صنعتی ابتدا می باید انقلابی در در یافت مردم از طبیعت پیش می آمد . مردم هنوز می بایست پی می بردند که نیرو های طبیعی غیر شخصی ، اندازه گرفتنی ، قانون مدار و مهارپذیرند.اهمیت انقلاب علمی در همین بود. زمانیکه این تغییر نگرش رخداد فقط به علوم مربوط به ماشین ها خلاصه نشد . بلکه علومی چون روانشناسی ، جامعه شناسی و غیره بوجود آمدند که گام در ورطه انسان شناسی نهاده و در برخی از موضوعات به مخالفت با سنت های دینی برخاسته اند. در دنیای مدرن بی اعتنایی به مفاهیم جدید و نتایج حاصل از آنها کار چندان آسانی نیست. و هیچ یک از ادیان نمی تواند خود را مبری از تاثیرات مدرنیسم و ایمن از سوالات ذهن انسان مدرن بداند. و این تقابل ها میان سنت دینی و جهان مدرن است که بسیاری از افراد را به چالش های فکری کشانده و روشنفکران دینی را مقابل  سنت گرایان  قرار داده است. در میان روشنفکران دینی عده ای هستند که ارزش های دینی را جدا از روش های دینی می دانند.  به نظر می رسد که این جدا سازی کلید دری است که در پس آن پاسخ بسیاری از سوالات انسان دیندار معاصر قرار دارد. و در ادامه به آن خواهیم پرداخت .

انسان مدرن از فلسفه بافی متوثر از یونان باستان خسته شده و بجای آن تجربه کردن را در پیش گرفته است. که البته این تجارب نتایج مبارکی را با خود به همراه داشته است اما هزینه های زیادی را نیز بر  نسل های مختلف بشر  تحمیل کرده است. می توان تجارب را دو قسم کرد. 1- تجربه ای که مجال عبرت گرفتن از آن تجربه برای آزمونگر باقی می ماند. 2- تجربه ای که امکان درس گرفتن از ان باقی نمی ماند.

و به همین دلیل یکی از انتظارات ما این است  که دین راه انجام دادن اموری را که تجربه کردن آن امور یا غیر ممکن است یا خطر و هزینه بسیار دارد ، به ما نشان دهد.آنچه که راه را به ما نشان می دهد ارزش های دینی است.

  هر علمی قائم به روش است و اگر روش نداشته باشد باقی نخواهد ماند اما روش ها خادم ارزش ها هستند. نه به این معنی که روشها به فرمان ما و موافق میل ما نتیجه می دهند بلکه بدین معنی که ابتدا به امری و غرضی تغلق خاطر پیدا می کنیم و سپس روش تحصیل آن غرض را به کار می بندیم و به این معنی است که علم ، خادم اخلاق و دین می شود. ولی روش هیچگاه دینی نمی شود بلکه اثبات دین محتاج روش است. ما به روش عقلی- کلامی یا به روش تجربی – تاریخی وجود نبی و حقانیت او را ثابت می کنیم. گاهی غرض از روش شکل های ثابتی است مثل عبادات ، اما امکان ندارد که در دین شکل ثابتی بدون تکیه بر روح ثابتی وجود داشته باشد. اهمیت این موضوع آنجا مشخص می شود که دین را در عرصه اجتماع مورد نقد قرار می دهیم. وقتی بخواهیم در جامعه دینی مشکلات را به وسیله دین حل کنیم ، اگر ارزش ها را در اولویتی پایین تر از روش ها قرار دهیم به بیراهه رفته ایم.حتی کسانی که فکر می کنند اگر به همه احکام فقهی عمل شود ، جامعه دینی خواهد شد در اشتباه هستند.چون اولا ، روشهای فقهی ، روشهای حداقلی است نه حداکثری ، ثانیا فقه فقط به صحت و فساد ظاهری عمل نظر دارد نه بیشتر. و به همین دلیل جامعه دینی و دینداری ، تنها به آن تقوم نمی یابد . اگر در جامعه ای 99% ازدواج ها به طلاق منتهی شود ، هیچ امر خلاف فقهی صورت نگرفته است!  بریدن دست دزد ، کمترین کاری است که برای درمان دزدی می توان کرد نه بیشترین کار.

در عین حال باید همین کمترین کار ها را انجام داد. خواندن یک نماز فقه پسند که عاری از هرگونه توجه و حضور باشد ، کمترین عبادتی است که باید ادا کرد. ولی جامعه با چنین نمازهایی روح دینی پیدا نمی کند.

پیامبران برای ساختن جامعه ویژه یا انسان های ویژه آمده اند. اما کدام ویژگی؟ گاهی این ویژگی  ، معانی انعطاف ناپذیری را در خود دارد ; گاه در خودش سیالیت و انعطاف را هم دارد. ویژگی جامعه دینی ، جامعه ای که پیامبران می خواستند بسازند این بوده که در این جامعه ، داوری با دین باشد. به عبارت دیگر جامعه ای را دینی می دانیم که دغدغه امر و نهی خدا و خواست و مراد خدا را داشته باشد. شکل زندگی را دین نمی دهد ، محتوای معیشت را دین نمی دهد، آنچه که دین می دهد محدوده زندگی ست و هر نوع زندگی محدوده ای ویژه خود دارد. زندگی شبانی یا صنعتی را دین نمی دهد . اما در زندگی صنعتی هم ، پا را از جاهایی نباید فراتر نهاد. این را دین می گوید و البته محدوده ممنوعه زندگی شبانی غیر از محدوده ممنوعه زندگی صنعتی است. فقه به دستور زبان می ماند . دستور زبان فکر تولید نمی کند ، لذا با دستور زبان واحد می توان انواع افکار را بیان کرد. با دانستن دستور زبان تنها نمی توان فکر تولید کرد. مقررات فقهی در زندگی عینا همین طور است ، با شکل زندگی ، سطح زندگی و محتوی آن اصلا کاری ندارد. محتوای زندگی می تواند یک محتوای خیلی توسعه یافته و مدرن باشد و احکام فقهی در آن جاری باشد و می تواند یک جامعه خیلی ابتدایی – روستایی با روابط ساده باشد و احکام فقهی در آن هم جاری باشد. دین هم به جامعه عربستان بدوی می خورد و هم جامعه مدرن امروزی . او مرجع و مصححی است که زیاده روی ها و کج روی ها را نشان می دهد. همچنانکه عالمانه بودن و عامیانه بودن سخن را گوینده تضمین می کند نه دستور زبان اما همیشه باید دغدغه دستور زبان را هم داشت. جامعه دینی همواره خود را با دین موزون می کند. بی دینی وقتی در می رسد که درد دین وجود نداشته باشد. دینداری در گرو عمل به این حکم و آن حکم نیست ، دینداری روحی است که در پشت سر این اعمال است. لذا اینکه ما تصور کنیم ، لازمه دینداری شکل مخصوصی از زندگی است که در تمام ادوار یکسان است ، به نظر نا صحیح است.

دین یک داور است نه منبع. از طریق داوری آموزگاری هم می کند. طبق آیه 65 سوره نساء  « اینان اهل ایمان نخواهند بود مگر اینکه تو را داور مشاجرات خود کنند ، و حکم تو را بی هیچ ملالت و کراهتی بپذیرند و در برابر آن تسلیم کامل شوند.» شرط دینداری و ایمان دو چیز است.1- داوری خواستن از پیامبر 2- تن دادن به این داوری. ما درست در همان موضعی قرار داریم که اصحاب پیامبر بودند، یعنی همان وحی که به پیامبر شده است ، اکنون در اختیار ماست. راز خاتمیت دین اسلام این است که وحی پیامبر، بنحو تفسیر نشده در اختیار مردم قرار گرفته است و تفسیرش با مردم است. فهم عصری دین ، مشکلات عصری را حل می کند ، عمده این است که دین (کتاب و سنت) ظرفیت قبول این درکهای نوین را داشته باشد. متون دینی ، مدعی ذوبطون بودن هستند، یعنی تفسیر های طولانی و کمال پذیر بسیار بر می دارند. و امتحان تاریخی نشان خواهد داد که این معنا تا کجا و به چه معنا صادق است. ما در این جامعه مکلفیم که به فهم خود عمل کنیم. جوجه را آخر پاییز باید بشماریم یعنی وقتیکه تاریخ تمام شد، آن موقع می فهمیم حکم واقعی کدام بوده است.  و البته باید توجه داشت که قیامت را در این دنیا نمی توان آورد. باید توجه داشت که با این دیدگاه نه تنها فقه که اخلاق و سایر معارف دینی نیز متحول می شوند.                                     

 والسلام

 ----------------------------------------------------- 

منابع

[1]  دریای ایمان/دان کیوپیت/ م: حسن کامشاد/انتشارات طرح نو

[2]فربه تر از ایدئولوژی/عبدالکریم سروش/موسسه فرهنگی صراط

نظرات 6 + ارسال نظر
محمد امامی 1387/12/05 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.bahareno.ir

سلام
خدا قوت
نظر شما در مورد تهدید بی شرمانه وبلاگ نویسان چیست ؟ آخرین تهدید را در بهارنو ببینید و نظر دهید.
با سپاس

سید عابد 1387/12/06 ساعت 11:08 ق.ظ http://www.seyedabed.blogfa.com

من هم با خاتمی..همرا با خاتمی...
سر بزنید...
دوستتان دارم ۲ خردادی ها

سلام میکنم به شما دوست عزیز
مرسی از این که منت گذاشتید سرمون اومدین به وبلاگ ناچیز ما
اخه من میخوام بگم اقای کروبی یک لر خرم ابادی عقب مونده چی از سیاست میدونه که خودشه قاطی این ماجراها کرده
اصلا اقای کروبی که محبوب نیست هیچ مردم از این شخص تنفر هم دارن.

من ۱۰۰٪ ایمان دارم که اگر انتخابات بر اساس عدل و عدالت برگزار بشود شکی نیست اقای سید محمد خاتمی ژیروز این میدان بزرگ میشوند
من لینک شما را در وبلاگم ثبت کردم.
به امید پیروزی
زنده باد طرفداران خاتمی
یا حق

شمایی که دم از سیاست می زنید
فکر کردید مگه خاتمی کیه
من که تحریمی هستم اگه به کروبی رای بدم به خاتمی رای نمی دم
اون خاتمی بی شعوری که مقع دستگیری کرباسچی توی لونش قایم شد و هیچ گویی نخورد
این همون خاتمی که 18 تیر را محکوم کرد
این خاتمی همون کسی که پدرش رو دراوردند و هیچ ...
اره عزیزم کروبی تنها کسیه که بیت رهبری رو محکوم کرد و برای اصلاحات بارها و بارها واسطه شد وقتی عبدالله نوری و عمادالدین باقی زندون بودند همین کروبی بارها و بارها برای ازادی اونا جنگید
فقط بدون خاتمی رو بی خبرا بزرگ کردند و گرنه منی که همین هفته قرار باهاش ملاقات کنم می دونم که ترسو و بزدله و شما هم نیاز نیست زیاد سمگشو به سینه بزنید

sajjad 1387/12/06 ساعت 11:33 ب.ظ

آقایون با احترام در خواست می کنم که کامنت ها تون رو مربوط به مطلب بگذارید و رعایت ادب را نیز بکنید. متاسفم که بگویم بازنده چهارسال گذشته اصلاح طلبان و دموکراسی خواهان و طرفداران اخلاق و آزادی بیان بوده اند. زیرا چیزی جز فحاشی و تمسخر و تخریب رقیب خود در رفدار بیشتر شان دیده نشدو نباید تعجب کرد که این کشور هیچگاه روی آبادانی را به خود نخواهد دید!!

محمد 1387/12/08 ساعت 10:52 ق.ظ http://22-khordad.blogfa.com

حکایت این کروبی حکایت همون ابوموسی اشعریه
خدا بداد برسه که چه زد و بندایی داره میکونه که اوطرفی ها هم بدشون نمیاد ازش
...............................
مطلبتون رو خوندم .......ممنون......یه روزی واسه همچین مطلبی کلی مینوشتم.......دل و دماغ نمونده مشتی
ببخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد