درباره حکم حجاب بسیار شنیدهایم و خواندهایم. اگر کسانی هم هستند که به دنبال مطالعه در این زمینه هستند، کتاب شهید مطهری کتاب مناسبی در این زمینه به نظر میرسد. در این مقاله سعی شده تا نگاهی متفاوت به این موضوع شود. ناگفته پیداست که این مقاله دارای اشکالات و ضعف بسیار است و همفکری دوستان را طلب میکند. امید است که بتوانیم جوابیهها و تکمیلههای شما را برای چاپ در این بخش از نشریه داشته باشیم.
مهمترین آیاتی که در مسأله حجاب به آنها اشاره میشود آیات سوره نور وسوره احزاب است. در آیه 31 سوره نور مسأله حجاب بدین صورت بیان شده است. "به زنان مومنه بگو دیدگان خویش فرو خوابانند و دامنهای خویش حفظ کنند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیداست، سرپوشهای خویش بر گریبانها بزنند، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدر شوهران یا پسران و یا پسران شوهران یا برادران و یا برادرزادگان و یا خواهرزادگان و یا زنان یا مملوکانشان یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند یا کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند (یا بر کامجویی از زنان توانا نیستند.) و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود. ای گروه مومنان! همگی به سوی خدا توبه برید باشد که رستگار شوید.
به نظر میرسد که در جامعه کنونی در ایران و در کل در جوامعی که از حالت اعتدال خارج شدهاند و حالتی مردسالانه به خود گرفته ان، آیه قبل از این آیه مورد غفلت واقع شده. آیه 30 همین سوره میفرماید: "به مردان مؤمن بگو دیدگان فروخوابانند و دامنها حفظ کنند، این برای شما پاکیزهتر است. خدا بدانچه میکنید آگاه است".
اگر مرد یا زن از وظیفه فردی خود که در این دو آیه جداگانه آمده است تخطی کنند تعادل بر هم میخورد به بیان روشنتر نمیتوان مردان یک جامعه را چشمپاک و پاکدامن فرض کرد مگر زنانش پاکدامن باشند و پوشش مناسب داشته باشند و همانطور که در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) داریم زنان یک جامعه نمیتوانند عفیف باشند مگر مردان جامعه برای چشمچرانی و انحراف به دور باشند. چرا این موضوع را مطرح کردم؟ زیرا به نظر میرسد که در جامعه برای زنان در مورد پوشش بسیار سختگیری میشود و تلاش میشود برای جلوگیری از ایجاد فساد در جامعه حضور او را در عرصه اجتماع محدود کنند. البته این رفتار یک رفتار مختص جامعه اسلامی یا ایرانی نیست. در کتاب حجاب شهید مطهری در ابتدای، بحث تاریخچهای از مسأله پوشش زن و حضور او در جامعه ارائه شده است که در آن میتوان دید که در امپراتوری ایران و روم هم همچین موضوعی مطرح بوده است. مثلاً در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 552 راجعبه ایرانیان قدیم میگوید: "در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند." آنگاه چنین میگوید: "پس از داریوش اول مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون کارگران ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند. آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد".
البته شهید مطهری در توضیح مطلب بالا اشاره میکند که حجاب در اسلام بسیار متعادلتر است و البته این گفته ویل دورانت را که حجاب در اسلام از ایران باستان وارد شده است را رد میکند
پس با مثالهایی از این دست میتوان نتیجه گرفت محدودیتهای افراطی را که در کشورهای اسلامی رخ میدهد نه ناشی از احکام دین است که به علت دیدگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه است. دیدگاهی که برخورد با زنان بدحجاب را راه حلی برای جلوگیری از به فساد کشیده شدن جامعه میداند از این دست است.
آیات سوره نور وظیفه زن و مرد را در برخورد با یکدیگر مشخص کرده است. در این آیه افراد با ایمان مورد خطاب قرار گرفتهاند و این خود نکته قابل تأملی است. اول آنکه اگر ادعای مسلمان بودن میکنیم پس تکلیف ما در قرآن مشخص شده است و جای بحثی نیست. دوم آنکه از نشانههای ایمان داشتن رعایت مطالب ذکر شده در آیات است.
از یک دیدگاه میتوان به این چند آیه از سوره نور که شامل آیه 27 تا آیه 31 میشود، نگاهی اخلاقی داشت. میتوان آن را به راحتی مسألهای عقلی یافت و به آن به چشم یک گزاره فرادینی و فرااسلامی نگاه کرد. تا قبل از آیه 30، آیات توصیه به اجازه گرفتن برای ورود به اتاق (منازل) افراد میکند. توصیه اکید این آیات بر ورود به خانه افراد فقط با اجازه صاحب خانه است. در حدیثی که از پیامبر در کتاب حجاب نقل شده است میتوان یک استدلال عقلی و اخلاقی را برای این موضوع یافت. با ادامه دادن این دیدگاه به دو آیه بعد که لزوم چشم پاکی برای مردان و زنان را در کنار لزوم پوشیدگی و وقار زنان را بیان میکنند، میتوان این موضوعات را نیز موضوعاتی اخلاقی و عقلانی دانست.
همانطور که در برخی از بیانیههای صادره از سوی طرفداران حقوق زنان مطرح میشود، دیدگاهی که زن را یک کالای جنسی میبیند زشت و ناپسند است. این دیدگاه برای مردان به معنای نگاه از روی التذاذ است و برای زنان سعی در جلب توجه است. پس در یک جامعه اخلاقی انتظار داریم مردان از روی التذاذ با زنان معاشرت نکنند و زنان در پی جلب توجه به خیابانگردی نپردازند. همین نکته برای سنجیدن وضع حاکم بر جامعه خود کافیاست. یادآوری میکنم که این یک بحث فرادینی است و تنها رعایت پوشش مناسب و سلامت در روابط میان زن و مرد از دیدگاه اخلاق (که جای بررسی بیشتر دارد) مطرح است.
مطمئناً در مورد میزان پوشش و نحوه آن اخلاق گزارهای ارائه نمیکند، بلکه این موضوع بر عهده خود فرد است که دریابد چه میزان پوشیدگی برای فردی مانند او لازم است و همچنین نحوه روابط میان مردان و زنان را نیز میتوان بر اساس شخصیت افراد متفاوت دانست. اگر دیدگاه اخلاقی را کنار بگذاریم به دیدگاه دینی نگاهی بیندازیم در خواهیم یافت که اسلام نیز با قرار دادن حداقل برای پوشش زنان، به یک نکته بسیار مهم نیز اشاره کرده و توجه داشته است. هدف اسلام ایجاد آرامش است، پس حکم بر وجوب ستر چهره و دو دست و قدم داده نشده است وهمچنین است وجود محارم برای زن و مرد.
پس تا به حال با دو نگاه بر مسأله وجوب پوشش مناسب برای زن و وجوب چشمپاکی مرد نظر افکندیم . اول پوشیدگی و چشم پاکی به عنوان حکم مسلم اسلام و دیگری نگاه به این موضوع به عنوان گزاره ای اخلاقی و عقلانی.
امّا دیدگاه سومی نیز میتوان داشت که البته جدای از دیدگاه دینی قابل تصور نخواهد بود. در سوره انفال آیات 2 تا 4 مطلبی فرموده شده است که در نظر این حقیر یک نوع دید متفاوت به مسأله دین و ایمان است. در این آیات صفات مومنان بیان شده است. "مومنان همان کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید دلهایشان خشیت گیرد و چون آیات او را برایشان بخوانند، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگارشان توکل کنند." [همان] کسانی که نمازشان را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم [به دیگران] میبخشند." اینان به راستی مؤمناند، ایشان نزد پروردگارشان درجات [عالی] و آمرزش روزی شایسته است".
در این آیات و آیاتی از این دست خداوند صفتهایی را برای افراد مومن بیان میکند. این یک نگاه ایمانی است. ایمان چیزی نیست که ارثی باشد. ایمان اکتسابی است. همانطور که در ابتدای بحث نیز مطرح کردم در آیات مربوط به حجاب خداوند مومنین و مومنات را دعوت به امری کرده است. پس میتوان دریافت که از صفات مردان با ایمان چشم پاکی و عفت است و از صفات زنان با ایمان عفت و پوشش مناسب است. اگر میخواهیم ایمان خود را بسنجیم میتوانیم خود را با معیار پاکی چشم و صحت نفسمان در روابط با دیگران مورد سؤال قرار دهیم. حجاب درست و کامل زنان میتواند نشانهای از ایمان آنان باشد. البته این نکته را فراموش نکنیم که عکس این جمله را معیاری برای قضاوت در مورد دیگران قرار ندهیم.
کسی که با چنین دیدگاهی به مسئله حجاب بنگرد ، آن را یک محدودیت نخواهد یافت بلکه برای او حجاب رهایی از بند محدودیت ها خواهد بود.
احسنت بر پنجه های طلاییت! چه خوب و به جا سخن را به اینجا کشاندی. چند نکته:
1) تا اونجایی که یادمه یک بار گفتی کتاب آقا مطهری زیاد جالب نیست و دید مردسالارانه داره؟ ها؟
2) فکر می کنم در اصل حجاب و نیاز آن کمتر تردید باشد اما به نظرم نکاتی که قابل بحث است می تواند این باشد که:
الف) میزان حجاب چیست؟ و آیا نسبی است؟ مطمئنا در مورد میزان پوشش اخلاق گزاره ای ندارد؟ خود فرد باید دریابد؟
ب) در مورد حجاب زن و نگاه مرد تفاوت مضمونی در وظیفه وجود دارد. یعنی زن بد حجاب غیر اخلاقی است ولو به نیت پاک یا نا پاک. اما التذاذ در نگاه مرد به این وضوح نیست. یعنی اگر مردی به زنی نگاه کند چه پاک و چه ناپاک ما نمی توانیم مچ او را بگیریم.
ج) چگونگی نهادینه کردن حجاب مورد پسند در جامعه! اول وظیفه پدر و مادر در خانواده و بعد رهبران در کشورها. تنبیه یا آزادی کودک؟ گشت ارشاد؟!!!
نکته) حجاب را محدود به زنان نپندارید!
د) والبته چیز هایی که من نمی دانم...
باید ایده ات را همان طور که در ذهنت بود بسط می دادی. خود سانسوری در وبلاگ جایگاهی ندارد:
حجاب نشانه ای از ایمان است. نتیجه اش این خواهد بود که گزاره ی مومن حجاب دارد همانند مومن دروغ نمی گوید در می آید. یعنی وضعیتی کاملا شخصی که در آن فرد هر چه بیشتر دوست دارد پوشیده باشد. و نهایتا اجبار در حجاب امری منفی و مذموم می شود.
با اینکه خود سانسوری نشریه را به همراه آورده ای اما حق کپی رایت را رعایت نکرده ای
من مطلب خودم را چاپ کردم ، و این عین حفظ کپی رایت است!!
خود سانسوری درباره مطلبی که هنوز به اندازه کافی مدرکی برای اثبات و تکمیل آن نداری یک جوراییبد هم نیست.
دین فردی بحث جدیدی نیست اما به نظر من به بسیاری از تناقضات دنیای امروز پاسخ خواهد گفت.