محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

آخرین مونولوگ - « چه کسی امیر را کشت؟ »

خسرو شکیبایی در گذشت...

این مهم‌ترین خبری بود که سینمای ایران در این هفته تولید کرد. می‌توان این را در زمره‌ی افتخارهای ناب سینمای ما ثبت کرد؛ این که با وجود سالن‌های خالی سینما، بازار داغ قاچاق فیلم و مرحمت‌های بی‌نظیر مسئولین وزارت ارشاد باز هم مردم ایران از عوالم سینما بی‌خبر نیستند و هر از چند گاهی چیزی به گوششان می‌خورد. البته نمی‌توان انتظار داشت خبرهایی مثل «صدور پروانه فیلم‌برداری جدیدترین فیلم بهرام بیضایی» یا «لغو پروانه‌ی اکران آخرین فیلم داریوش مهرجویی» به مردم برسد. این اخبار در ردیفی نیستند که مردم بهایی، هرچند ناچیز، به آن بدهند.

 

- « خبر بد است که خوب می‌فروشد. » (این دیالوگ را «کِرک داگلاس» در فیلمی از «بیلی وایلدر بزرگ» با عنوان «تکخال در حفره» (با نام تجاری «کارناوال بزرگ») خطاب به عکاس جوانی ادا می‌کند. دیدن این فیلم علی‌الخصوص به کسانی توصیه می‌شود که شبکه‌ها و سایت‌های خبری همچنین روزنامه‌ها و خبرنگارهایشان را با  دیدی مثبت یا حتی بی‌طرفانه نگاه می‌کنند.)

این دیالوگ گویای احوال سینمای ایران است؛ کافی‌ست کسی از هنرمندان بمیرد تا مردم کمی هم به یاد سینما و اهالی آن بیفتند. خسرو شکیبایی که جای خود دارد. آخرین فیلمی که از او دیدیم مال چه زمانی بود؟ «حکمِ» کیمیایی بود یا «رییسِ» او؟ خدا نکند! شاید هم «اتوبوس شب» بود، که البته این یکی قابل تحمل‌تر است. شاید هم برمی‌گردد به «سالاد فصل»؟

هامون ساخته‌ی داریوش مهرجویی فیلمی است که «حسین معززی نیا»، منتقد معروف، به عنوان نسل قدیم فیلم‌بین‌های حرفه‌ای همیشه به دیدن آن در سینما افتخار می‌کرد و معتقد بود نماد اقبال مردم به سینما، در دوران او، صف‌های طویل پشت گیشه‌ی هامون بوده است. بسیاری معتقدند آخرین باری که خسرو شکیبایی دیده شد، در همین «هامون» بوده است. آنها می‌گویند شکیبایی بعد از این فیلم، در نقش «جمید هامون» ماند و کاراکتر جدید دیگری عرضه نکرد. می‌دانیم شکیبایی در شش فیلم از مهرجویی ایفای نقش کرده‌است، که البته می‌توان گفت همه‌ی این نقش‌ها بسیار نزدیک به هم بودند. اما این نقد، در شکل حداکثری آن، هر چه هم از سر دانش‌های تکنیکی سینمایی باشد، باز هم بی‌انصافانه است. همین موضوع است که نشان می‌دهد حتی منتقدین سینمای ما هم از فیلم‌های نوگرا و متفاوت سینمای ایران بی‌خبرند. مثلا اگر آن‌ها همین فیلمی را که می‌خواهم معرفی کنم به دقت دیده‌بودند، حتما حرفشان را پس می‌گرفتند.

Who Killed Amir چه کسی امیر را کشت؟ دومین ساخته‌ی بلند کارگردانی جسور و جوان به نام «مهدی کرم‌پور» است که در آبان 1385 اکران شده و بازیگران سرشناسی در آن ایفای نقش می‌کنند. فیلمنامه‌ی این اثر هم یکی از دقیق‌ترین فیلم‌نامه‌هایی است که اخیرا با آن در ایران روبرو شدم. نکته‌ی جالب درباره‌ی این فیلم، نقشی‌است که «مانا نیستانی»، کارتونیست محبوب متواری، در طرح و تولید آن داشته‌است. برای آگاهی از این نقش و همچنین دغدغه‌های شخصی کارگردان، به سایت اختصاصی مهدی کرم‌پور بروید، شک ندارم خودتان به جسارت او معترف خواهید شد! ماجرای فیلم را هم که عنوان آن داد می‌زند و نیازی به ایجاد تعلیق و جذب مخاطب نیست.

نکته‌ی جالب دیگری که می‌توان درباره‌ی فیلم گفت این است که: «مهم‌ترین تفاوت آن با سایر فیلم‌ها این است، که ما از طریق رو به دوربین صحبت کردن بازیگران متوجه داستان فیلم می شویم. یعنی مثل فیلم های دیگر با آن شکل همیشگی "بازی کردن" بازیگران روبرو نیستیم. این بار شیوه‌ی جدیدی از بازیگری نشان داده می‌شود. "مونولوگ گویی". هر هشت بازیگر این فیلم (به عقیده نگارنده) یکی از درخشان ترین بازی های خودشان را ارائه داده اند.»؛ (منبع)

و شاید متفاوت‌ترین نقش خسرو شکیبایی هم در این فیلم رقم خورده است. از اوصاف نقش شکیبایی، تا آن جا که به داستان فیلم لطمه نخورد، همین بدانید که:

«شکیبایی گرچه مشابه نقش "اکبر" را در سالاد فصل [در نقش عادل مشرقی] نیز تجربه کرده، اما این بار بسیار بهتر و قوی تر این نقش را بازی می کند. بچه چهار راه مولوی که به قول خودش "بی سوات" است و اکثر محله های جنوب تهران "روی سبیلش قسم می خورن". او از طبقه محروم جامعه است و کاملا مشخص است که یک گذر سنت به مدرنیسم را طی کرده است. شکیبایی به بهترین شکل این نقش را بازی کرده است و کاراکتر اکبر را کاملا باورپذیر ساخته است. نمونه‌هایی از مونولوگ های اکبر: "اونایی که ما زدیم، شما رو میزش می رقصیدین" ، "یارو مدیر کارتِننیگ(منظور کارتینگ) نیست که جخد ما نتونیم اسمشو لفظ قلم صدا بزنیم قهر کرده باشن شازده قشمشم" ، "مرجان خانوم اصله، اصلا خودشه" و "دیدم مایه شو داره، بهش گفتم حاضری خلاصش کنیم؟مایه و مخلفاتش با من،کاشته پشت هیجده اش با تو"...»؛ (منبع)

مهدی کرم‌پور فیلم دیگری دارد به نام «جایی دیگر»، که هنوز اکران نشده و گویی قرار نیست هرگز اکران شود، چرا که اخیرا در شبکه‌ی ویدیویی خانگی توزیع شده است.

نظرات 3 + ارسال نظر
sajjad 1387/05/18 ساعت 10:43 ق.ظ

در این کشور و این فرهنگ مردگان بیشتر به کار می آیند تا زنده ها!!
البته من به شخصه از بازی های شکیبایی خیلی خوشم نمی آمد. ولی در هر صورت بازیگر خوب و فعالی بود! روحش شاد

purepersian 1387/05/20 ساعت 02:15 ق.ظ

لذت بردیم از مطلب کار شده‌تان!

مهدی 1387/05/20 ساعت 11:01 ق.ظ

آخ الان این فیلم دست کیه؟!!!
:-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد