در آستانه فرا رسیدن یازدهمین سالگرد دوم خرداد ، در حال حاضر بازیابی مجدد و لزوم بررسی بیش از پیش درباره این حرکت اصلاحی بیش از هر زمان دیگری آشکار و مشهود است .
تاریخ معاصر ایران در چند دوره شاهد رخداد پدیدة « نفوذ و ریزش افکار نخبگان دردمند و صاحب حرفهای راهگشا به پایین جامعه» بوده است. «جنبش مدنی» دورة اصلاحات اگرچه یک نفوذ شکست خورده نبود، موفق هم نبود و همچنان فرایندی نا تمام است.
بخش میانی جامعة ایران پس از پیروزی انقلاب، خصوصاً پس از جنگ (1368) با نظرورزی روشنفکران دینی به تدریج شاهد ظهور یک «جنبش مدنی» بود. حرکت مدنی بر خلاف حرکت انقلابی، حرکتی برای انقلاب کردن نبود، بلکه جنبشی بود که حامی سامان دادن و نظم دادن به جامعة پسا انقلابی ایران بود. در این حرکت مدنی کوشش میشد اسلام با دموکراسی، حکومت قانون، حقوق شهروندی و حقوق بشر سازگار باشد. این جنبش مدنی نیز همانند نهضت انقلابی به پایین نفوذ کرد، بطوریکه جامعه میزبان یک جنبش اجتماعی اصلاحی شد. حتی کسانی که جنبش بودن جنبش اصلاحی را قبول ندارند، تأیید میکنند که جامعة ایران با یک دورة اصلاحی (1376-1384) و یک دوره گشایش سیاسی روبرو بود. در این دوره نیروهای مذهبی فعال در دولت خاتمی با شعار توسعه سیاسی و در بخش میانی جامعه با شعار جامعة مدنی از حرکت مدنی دفاع میکردند.
با این همه اگر نهضت انقلابی چنان مؤثر بود که انقلاب ایران را انقلابی اسلامی و پیروز کرد، حرکت مدنی در جنبش اصلاحی و در دورة اصلاحات چنان نبود که این جنبش به پیروزی برسد. با اینکه هم اکنون نمیتوان گفت جنبش مدنی و اصلاحی ایران سرکوب شده، ولی مطالبات حداقلی آن نیز هنوز نهادنیه و تبدیل به قانون نشده است ؛ بدین معنا که هنوز انتخابات منصفانه، سالم و آزاد در این کشور با مشکل روبرو است؛ هنوز نظام رقابتی حزبی برای همة فعالان سیاسی به رسمیّت شناخته نمیشود؛ آزادی مطبوعات، نهادهای مدنی و اجتماعات برای همة فعالان بخش میانی جامعه با موانع جدی روبروست؛ و همچنان خواستههای جنبشهای اقشاری ایران مثل دانشجویان، زنان و کارگران به عوامل خارجی نسبت داده میشود .
حال به عنوان نقدی مختصر از آنچه که بر سر گفتمان و اندیشه ی اصلاحات گذشت می توان به موارد ذیل اشاره داشت :
در جنبش اصلاحی تا حدودی اسلام مدنی و رحمانی مورد استقبال جوانان قرار گرفت، اما این استقبال قدرتش تا آنجا نبود که منجر به نهادینه شدن و قانونی شدن مطالبات جنبش مدنی شود. زیرا که تاکنون جنبش مدنی از حمایت تعداد کمی از روحانیان برخوردار بوده است (روحانیانی مانند حجت الاسلام خاتمی، شبستری، کدیور، اشکوری، فاضل میبدی، ایازی، برادران قابل، درایتی و دیگران) و صدای روحانیان مدنی، در دورانی که تبلیغات دینی مداحان با آب و تاب بیشتری از موعظة واعظان از کانالهای رسمی پخش میشود، به گوش مردم نمیرسد. هستة روحانیان مدنی نه انسجام بالایی دارند و نه در میان صدها هزار روحانی کشور گروه مرجع هستند. در اینجا باید به دو نکته اشاره کرد. یکی دفاع آیت الله العظمی منتظری، بهعنوان یکی از مراجع شیعه، از اسلام مدنی است. اما این مرجع شیعه از ارتباط مستقیم در دوران اصلاحات با مردم محروم بود و در حالی که روحانیان مبارز سکوت کرده بودند، در جبس خانگی قرار داشت (و پارهای از دستگاههای تبلیغات رسمی نیز از اهانت به ایشان دریغ نمیکردند). لذا بجز آیت الله منتظری و تا حدودی آیت الله صانعی میتوان گفت «جنبش مدنی» عملاً از حمایت مراجع دینی محروم بوده است.( هرچند که در حال حاضر نیز آیت الله صانعی در معرض اتهامات و توهین های بی شمار اقتدارگرایان قرار گرفته است و یا هادی قابل روانه زندان شده است . ) نکتة دوم کلام و بیان محمد خاتمی دردو دوره ریاست جمهوریش در نفوذ جنبش مدنی به بخشهای پایین جامعه مؤثر بود. اما او چون یک مقام اجرائی بود (و اختیارات لازم را هم نداشت) نمیتوانست انتظارات فزایندة مردم ناراضی را برآورده کند. این وضعیت باعث شد حرکت مدنی در عرصة حکومت ناتوان جلوه کنند.
از سویی دیگر در چهار سال گذشته دولت در برابر رشد و گسترش جنبش مدنی مقاومت کردهاست. دولت با استفاده از امکانات وسیع حکومتی و بخش مذهبی و میانی جامعه، در راه تبلیغ حرکت مدنی مانع ایجاد میکند. در دوران اصلاحات در حالی که بیش از شصت هزار مسجد و دهها هزار حسینیه وجود داشت، حکومت اجازه نداد حتی یک مسجد( به عنوان یکی از مراکز تجمع در ایران ) بطور مستمر در خدمت ترویج حرکت مدنی قرار بگیرد.
از سوی دیگر جدای از مباحث دینی جنبش اصلاحات در حرکت مدنی جنبش اصلاحات شما در مقام نظر اساساً مجاز نیستید به ستیز هویتها و گفتمانها دامن بزنید، بلکه وظیفه دارید حق حیات همة هویتها و گفتمانها را به رسمیت بشناسید. طبیعی است در این فضا گفتمان مدنی برانگیزانندگی یک گفتمان انقلابی را در یک جنبش اجتماعی ندارد. به بیان دیگر جنبشهای مدنی باید به همة افراد (و حقوق و هویت آنها) احترام بگذارند و از این لحاظ در مقایسه با جنبشهای انقلابی جنبشهایی سرد، متفرق و کمجان هستند. و همچنین حاملان و مدعیان و رهبران جنبش مدنی گفتمان خود را یکی از گفتمانهای موجود در جامعه میدانند و قائل به تحمیل این گفتمان به جامعه نیستند. این حاملان معتقد نیستند که با هر روشی میتوان به هدف رسید؛ آنان نتیجهگرا هستند. لذا همانطور که در دوران اصلاحات دیده شد بسیاری از حاملان جنبش مدنی وقتی دو الی سه بار در انتخابات شرکت کردند و نتیجه نگرفتند، خسته شدند و انتخابات را تحریم کردند.
در نهایت اینکه گسترش جنبش و حرکت مدنی و گفتمان اصلاحات در ایران کنونی کاری سترگ و نیازمند صبر و پشتکار و از سوی دیگر حیاتی و تنها راه چاره کنونی جامعه ایران است. این عواملی که ذکر شد( استقبال و مخالفت روحانیان؛ موضعگیری دولت؛رهبران و حاملان حسابگر اصلاحات و نه متعهد) تنها چند مورد مختصر و کلی بود . اگر انقلاب اسلامی بدون مشارکت فعال روحانیان مبارز مردمی نمیشد، اصلاحات مدنی هم بدون مشارکت فعال و فزایندة روحانیان مدنی به بار نمینشیند. و صد البته که مخالفان جنبش مدنی در دولت نباید از اینکه در برابر حرکت اصلاحی و مدنی مقاومت کنند خرسند باشند، زیرا تاکنون حداقل و در کمترین نگاه و به صورت کلی فرصت طلایی را از جامعه ایران دریغ کردهاند .
و آن این که تعمیق حرکت اصلاحی یکی از راههای بنیادی ایجاد محیطی اخلاقی و از نظر سیاسی باثبات و پیشبینی پذیر در جامعة متحول و نامطمئن ایران است. کسانی که با دمیدن اسلام مردم انگیز و با برانگیختن ستیز هویتی و گفتمانی بنام حرکت و اقدامات انقلابی در برابر رشد مدنی میایستند، تنها به بیثباتی جامعه کمک میکنند و فرصتهای توسعه ایران را محدود میکنند و بر تعداد فزایندة بیکاران، حاشیه نشینان، معتادان، افسردگان و مجرمان و . . . میافزایند. برای کنترل این جامعه، مخالفان حرکت های اصلاحی و مدنی در دولت مجبورند جامعه را (با فروش پول نفت مردم) امنیتیتر و پادگانیتر و در نهایت بی روح و خالی از هر گونه انگیزه و نشاط حرکت مدنی و مشارکت سیاسی کنند.
و دوم خرداد ۸۷ ؟!؟! . . . . . . . .
خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!
دعای زیبائی بود خیلی زیبا...در مورد دوم خرداد چه عرض کنم جرقه بود تا ...ای کاش واقعا عقاید انسانی بری از عقده ها بماند..
سلام
میدونی الان پیدات کردم و
کلی مطلب خوندنی داری
خیلی خوابم می اید و فردا حتما سر میزنم
شما هم به خونه حقیر ما بیا
و انتقاد کن
خوشحال میشم
منتظرم
نکات قابل تامای را درباره لزوم اصلاحات بیان کدی. البته آنچه در این روزگار مشکل ساز است گوش های کر و چشمهای کور و فهم های بسته است.
دانستن لزوم انجام یک عمل دلیلی بر رخ دادن ان عمل نخواهد بود.
البته در شرایط کنونی و محیط حاکم بر کشور ، باید مواظب ...
باور کن هرچه می نویسم اک می کنم. انگار که این حرف ها را هزاران بار گفته اند و گفته ام.
به سکوت سرد زمان ، به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی ، نه کسی را درد زمان!
بهار مردمی ها دی شد زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردی ها خدایا!
داشتم رد می شدم به اتفاق.از روی یه لینک!
خوندم از دومین روز سومین ماه اولین فصل هر سال. یاد این شعر افتادم:
روزگاری رفت و مردی برنخاست
زین خراب آباد گردی برنخاست
هر که چون من گرمخویی پیشه کرد
از دلش جز آه سردی برنخاست
درد از درمان گذشت و هیچ کس
از پی درمان دردی برنخاست
خدا سید رو حفظ کنه
آخی... دلم سوخت
شخصا می خواستم فحش(نظر تند در جهت نقد نفیی) بنویسم بدلیل کمبود وقت و داشتن نظرات متضاد بی خیال شدم.
جمله اولم رو دوباره تکرار میکنم
۱. اینکه "جنبش مدنی از حمایت تعداد کمی از روحانیان برخوردار بوده است" نمی تواند دلیل شکست جنبش اسلام مدنی باشد، زیرا ریشه ی جنبش های مدنی، نفی جایگاه های ویژه ی طبقاتی و دینی (از جمله روحانیت) است.
۲. شما هم در توضیح علت پیشرفت سریع جنبش و هم در توضیح علت عدم پیشرفت آن در سال های اخیر به "بخش میانی جامعه" متوسل شده اید.
۳. دو پارگراف آخر زاید هستند و فقط برای حسن ختام نطقی فلج آورده شده اند.