از زمانی که افراطی ترین و بی اخلاق ترین مجموعه های سیاسی در راس هرم اجرایی کشور قرار گرفتند این منکر مسلم ( فحاشی های سیاسی ) تبدیل به یک رویه شد . اما چون باز گفته اند امیدوارانه باید نوشت پیش بینی می شود که در سال ۸۷ با به دست آوردن سهل مجلس توسط محافظه کاران دیگر این فحاشی ها کمتر و جامعه ، زندگی سیاسی آرام تری داشته باشد . فکر می کنم امید دیگر ما در سال ۸۷ برگزاری چند تا جشن بزرگ دیگر برای مسئله هسته ای که حق مسلم ماست باشد . خیلی هم خوبه . همش باید عزادار باشیم ؟ چه اشکال داره اقلاْ در یک مورد هی جشن بگیریم . اصلا به ما چه در دنیا در مورد مسئله هسته ای ما چه خبر است . تورم و گرانی و خودکشی و دستگیری های دانشجویی و سرسام آور شدن قیمت مسکن هم بود که بی دلیل یک عده خودشان را برای آنها ناراحت می کردند . امسال فقط جشن هسته ای . هرچه بیشتر بهتر .
اگر هیچ کدام از این امیدواری ها قبول ندارید حتماً یک امید بزرگ در سال آینده هست که می تواند کلاْ ذهن و دل مردم را به یک رویکرد مثبت بکشاند . مسئله ای که همه مردم به آن دل بسته اند . آن هم انتخابات ریاست جمهوری است که مقدماتش از پایان سال پیش رو آغاز خواهد شد . این انتخابات می تواند سرنوشت مردم و تاریخ ایران را تغییر دهد . به همین دلیل همه به این اتفاق مهم چشم دوخته اند . نتیجه این انتخابات حتماْ تغییرات مثبتی در زندگی مردم به وجود می آورد و می تواند به بزرگترین امیدواری و مثبت نگری به تاریخ آینده ایران را در پی داشته باشد .
این قسمتی از مقاله « سال خوبی باید باشد ! » نوشته محمد علی ابطحی در ویژه نامه نوروز ۸۷ مجله (( شهروند امروز )) بود . اصلا هم مقاله علمی و تحلیلی هم نیست و کاملا هم سبک غرغرای خودمونه . ولی آخرش یه حرف خیلی خوب زده که به نظر من امسال تو این همه تاریکی دور و اطرافمون این آخری یه حرف اساسیه . خیلی هم درست و حسابی و قابل تأمل و پر از جای فکر و کار . سال پایان کابوس و شایدم فراتر از اون پریدن از خواب و حتی رویا !امسال سال امید به تغییراته . همین ، حالا با شکوفه و بدون شکوفایی ! این بار ما هم می توانیم !
این به عنوان پیش پست من تو سال جدید . تا ببینیم چی می شه !
...........................................................................................................
ما هنوز آتش این منزل سردیم بیا
ترک این گوشه ویرانه نکردیم بیا
گرچه رفتند سواران و فروخفت غبار
تا که دوریم دو در این عرصه بگردیم بیا
تا مبادا شود از جوش جنون صحرا خشک
ما همان خیره سر بادیه گردیم بیا
مینمایند که شب ایمن و رام است رمه
لیک ما شیروشان روزنوردیم بیا
کهنه شد قصه نامردی و مردی، گویند؟
ما ولی بر سر آنیم که مردیم بیا
همت آن است که از پا نفتد سرو سرود
شکوه بگذار کز این باغ چه خوردیم، بیا
دلت ار ساغر و پیمانه بیدردان زد
ما که همکاسه و همکوزه دردیم، بیا
برگ سبز غزل و خون دلی هست هنوز
گرچه با موی سپید و رخ زردیم بیا
گو چو سیل از سر سرنا مرو ای سایه عمر
که به دنباله دامان تو گردیم بیا
سایت گوگل اسم خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داده است، اگر یک میلیون نفر اعتراض خود را به این آدرس ارسال کنند گوگل مجبور به تغییر این عنوان می شود)
http://new.petitiononline.com/sos02082/petition.html
لطفا بی تفاوت از این موضوع نگذرید
وبا کلیک بر روی لینک فوق اعتراض خود را ثبت کن
شعر از منوچهر آتشی بود، نه؟
ممنون
سلام،
اینکه حاج آقای ابطحی به نکته خوبی اشاره کرد؛ این که نشاط باید توی جامعه باشد، حتی به مناسبت هسته! من که با او موافقم.
البته اگر امسال سیاست آرامی داشته باشیم این نشاط در دانشگاه ما خیلی کم می شود. پس چندان خوشحال نشدم از این پیش بینی آقای ابطحی.
شعر هم مال خودته، فکر کردی با آوردن «سایه عمر»ما فکر میکنیم شعر مال سایه است؟! نه خیر این جوری نمی تونی به ما کلک بزنی!
من به همه دوستان امیرکبیری حکم سی ماه زندان دوستانشان را تبریک می گم انشا الله سی ما های بعدی!
فعلا که مسائل اقتصادی داره جشن های هسته ای را زهرمارمان می کند و گرنه چقدر حال می داد ها!!!
از مطلب خوبتون ممنونم
به امید روزهای بهتر
این شعر رو مرحوم منوچهر آتشی گفته برای ه.ا.سایه در اردیبهشت ۱۳۷۱ !
شرمنده یادم رفت تو خود پست بهش اشاره کنم !
می آیند و می روند...
... با لبخندی بر لب به تماشای حماقت شان نشسته است...زهری در دلش می شکند. تنها اوست که می داند «نمایش باید پرده به پرده اجرا شود...»... تنها او؛ پدربزرگ تاریخ...
بعد از این همه مدت روی سرم هیچ گلی نمی بینم ولی تا دلتان بخواهد شاخ هست....