محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

یک آهنگ، دو نت، چهار نوازنده

 باران بود. ولی هوا گرم بود و سنگین. فقط معجونی کوهستانی می توانست سبب سعه صدری باشد. آتیلا هم فقط از کشتار هایش می گفت.

یک آهنگ، دو نت، چهار نوازنده، چیز عجیبی بود مثل سمفونی قاتلان

باران پابرهنه آمد، زمین خیس نشد. ولی بی صدا نبود، اعتراف هم نبود،

معمولی بود، مثل همه ی آدمای توی خیابان ولی عصر

عادی حرف می زد ولی کمی ناراحت بود، درددل هم نبود، نمایش بود!

فقط جای مولوی خالی بود!

 


 

 

 

نمایش عجیب و استثنایی کوارتت جمعه پایان یافت و حسرت دیدنش را در دل بسیاری از علاقه مندان به تئاتر گذاشت. تهیه ی بلیط کار طاقت فرسایی بود!

دکور متفاوت، پیش رو داشتن فقط یک بازیگر و دیدن ۳ تای دیگر از داخل LCD، عدم تحرک بازیگران و لحن عامیانه ی نمایش معجون غریبی بود که فقط از امیر رضا کوهستانی بر می آمد.

باران هم درخشید، سبک خاص نمایش تمام بار بازیگری را بر بازی با چهره قرار می داد و در این مورد بازی باران کوثری (به عنوان بازیگر سینمایی و نه تئاتری) شاهکار بود.

نمایش دو داستان موازی و مجزا درباره قتل های خانوادگی را پیش می برد که از بسیاری جنبه ها با هم در تضادند.

داستانی که توسط زن ها(‌باران کوثری و مهین صدری) روایت می شود به نظر بسیار واقعی تر از داستانی است که توسط مردها(‌آتیلا پسیانی و حسن معجونی) روایت می شود. در حالی که داستان دوم بر اساس ماجرای واقعی و یک فیلم مستند بنا شده است و داستان اول نوشته مهین صدری است و واقعیت ندارد.

کل نمایش مونولوگ های پیاپی بازیگرانی است که از داخل LCD دیده می شوند. تماشاگر دور از صحنه ولی شاهد تمام ماجرا است و این به او حق داوری در مورد شخصیت های داستان را می دهد. تجربه ای که در تئاتر کمتر تا به این حد ملموس پیش می آید.

 

متاسفانه دیر به دیدن نمایش رفتم و مجالی برای معرفی و نقد آن در هنگام اجرا نبود. امیدوارم دوباره به صحنه بیاید یا به صورت تله تئاتر پخش شود.(نمایش خانواده تت هم تله تئاترش پخش شد و هم دوباره در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه می رود؛ نمایش طنزی خوبی است، حیف از سانسور اساسی اش!)

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد امین 1386/08/02 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام.حیف که من تنبلی کردم ونیامدم.
نتیجه اخلاقی:
تنبلی نکنید

همین که قدم رنجه کردی به وبلاگ سر زدی خودش خیلیه!

sajjad 1386/08/03 ساعت 08:02 ب.ظ

می بینم که حرف های من در بعضی ها اثر کرده.
حیف شد که فکر کردم اگر نیام اونجا می شینم درس می خونم!!
انشاالله تئاتر جناب بیضایی!!

شریفیه خرخون!
وعده ی ما ۲۵ آبان!

نهال 1386/08/04 ساعت 06:25 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

سلام
تفلوتتون مبارک .... ببخشید دیر اومدیم ....
از بین شماها کسی هست که میرا رو خونده باشه ؟؟؟

عطا 1386/08/07 ساعت 10:48 ق.ظ

کوارتت با همه ی تئاتر هایی که دیده بودم تمایز داشت.
اما بسیاری از نمایش نامه هایی که خونده بودم با این سبک گفتاری صرف نوشته شده بودند.
از این جا می شود نقش بسیار مهم کارگردان رو در تئاتر دریافت. نقشی که اصلا قابل انکار نیست. هرچند انسان های بزرگی چون آنتوان چخوف این نقش را در جهت تضعیف نمایش نامه قلمداد کرده اند.
من هنوز به روشنی نقش کارگردان در سینما رو درک نکردم. تا به حال نمونه های زیادی از فیلمنامه های جذاب سینمایی خوندم که توسط کارگردان های حتی خیلی مطرح به یغما رفته اند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد