محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

یه نقد کثافت به اون «ناتور» حرومزاده!

هولدن یه حرومزاده ی واقعی، نه اینکه مامانش اونکاره باشه، نه، اون کاملا رسمی به دنیا اومده، با اینکه ما نه از محل تولدش چیزی می دونیم نه از اینکه بچگی گندشو چجوری گذرونده. منظورم فقط این بود که کثافت تو خونشه. راستشو بخواین هنوز درست نمیدونم چجور آدمیه. انقدر درباره آدمای دیگه قضاوتای جورواجور می کنه که اجازه نمی ده درباره ی خودش قضاوت کنم. تنها چیزی که خوب فهمیدم اینکه آدم صادقی نیست، همش سعی میکنه با فحش ها و مبالغه هاش خودمونی و صادق باشه ولی ذاتا چاخانه. حتی وقتی بظاهر داره صداقانه قصه ی کثیفشو تعریف میکنه یه جو صداقت نداره. مثلا حرفای طرفشو کامل تو قصه اش میاره بعدم میگه بخاطر سردرد یا یه کوفت دیگه خوب به اون حرفا گوش نمی داده. یا میگه اگه از یه چیز متنفر باشه اون سینماس و اسمشم نباید جلوش ببرم ولی خودش تا بیکار میشه می ره سینما و وقتی حرف کم میاره شروع می کنه راجع بهش شر گفتن، آخرشم یه بدوبیراه آبکی بهش می ده. همین آبکی بودنش کفرمو در میاره. چقدر شرو ور های آبکی سرهم می کنه و مدام از آدمای آبکی بد می گه. خودش اینو می دونه و همین حرصمو در میاره. اون خوب می دونه که راجع به قصه اش چی فکر میکنه ولی آخرشم میگه "نمی دونم". اون یکی از اون حرومزاده های کسل کنندس که خوب بلدن سوت بزنن. شاید زیادی خوب بلده، "نمی دونم". بهر حال دل من براش تنگ نمیشه. - چقدر همین دل تنگ شدنش حال آدمو بهم میزنه!-

پ.ن: از لحن بی ادبانه ی متن عذر خواهی می کنم. -تقصیر خود کثافتشه!- البته "هولدن کالفیلد" بی تقصیر است و گناهش تماما پای "جی.دی.سلینجر نویسنده ناتور دشت" می باشد.

نظرات 6 + ارسال نظر
نهال جون 1386/05/20 ساعت 06:59 ب.ظ http://FAZMETR.BLOGSKY.COM

سلام
این کتاب خیلی جالبه ... من چند ساله پیش خوندم اما تصمیم گرفتم دوباره بخونمش ....اون موقع خیلی برام جذاب بود... مخصوصا نثر شدیدا عامیانه و ترجمه ی باحالش.....اگه وقت کردی درباره ی فراین و زویی هم به نقدی چیزی بنویس ...
ممنون موفق باشید

اگه خوندمش چشم!

پران 1386/05/20 ساعت 11:33 ب.ظ

فرانی و زویی، نه فراین

از تصحیحتان سپاسگزارم.
من هنوز هم معتقدم این یادداشت یک "نقد اثر" است و نیاز به دقت بیشتر ندارد.

پیام(raVen) 1386/05/21 ساعت 10:47 ق.ظ http://ravennest.blogsky.com

عجب ! یه ذره کتاب رو معرفی می کردی بابا ، این چی بود ؟

این یه نقد بود برای کسانی که کتاب رو خوندن!

عطا 1386/05/21 ساعت 12:30 ب.ظ http://mahfel.sub.ir

سلام،
با [...] بودن اون هولدن فلان [...] موافقم. ولی این که می گی ناتور دشت [...] است و آدم رو به [...] و [...] می کشونه مخالفم. هرچند نقد بسیار زیبا و [...] ی نوشتی که فقط می شه بهش گفت [...] ِ بی [...] ولی به هر حال اگه به جای واژه ی [...] از [...] استفاده می کردی بهتر بود و نقد [...]ت رو کمی با [...] تر می کرد.
چون [...] کلا نماد خوبیه که برای لاپوشونی فیلمنامه های [...] دار هم به کار می ره. مثلا به جای واژه ی بسیار قبیح [...] همین نماد [...] را به کار می برند. یا سکانسی که توش ... بهتره که بگذریم!

من نمی دونم کدوم [...] ی ناظر این وبلاگ [...] و اجازه داده این مطلب [...]دار بره بالا... !

حکایت "فراین" و "فرانی" هم مثل همون حکایت "هرمیون" که تو فیلم همه "هرمانی" صداش می زدند و خانم ویدا اسلامیه این مترجم بسیار برجسته (!) هم خیلی تمایل داره شکل نوشتاری انگلیسی ها رو حفظ کنه. در حالی که درستش همون چیزیه که انگلیسیا میگن: هرماینی!

[...] !

با این که [...] ها ضعف کتاب رو لاپوشونی می کنن موافقم!

آمار [...] های کتاب رو می تونی از ویکیپدیا بگیری!

نهال 1386/05/21 ساعت 02:01 ب.ظ http://FAZMETR.BLOGSKY.COM

مثل اینکه یه اشتباه تایپی من باعث شده شما ها اینقدر تفکر کنینن. من عذر میخوام و من فقط قصدم این بود که بگم فرانی و زویی که اشتباه شد و ی رو زود تر از ن زدم در نتیجه شماها نتیجه گیری ها مختلف کردید به خدا من هیچ ربطی به ویدا اسلامیه ندارم ....ببخشید

sajjad 1386/05/22 ساعت 10:59 ق.ظ http://www.booksociety.blogsky.com

What's the matter

!The matter is that goddamn Salinger
!he [...] around and I [...] with him

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد