خیابان خلوت و تاریک است. چراغ ها یکی در میان خاموش هستند و اغلب شکسته اند. ماشین استیشین سیاهی با سرعت داخل خیابان می پیچد و صدای ترمزش سکوت را می شکند. در پشتی آن باز می شود و شش هفت نفر پلیس سیاه پوش باتوم به دست بیرون می ریزند.
تصویر سیاه می شود. عبارت "طرح مبارزه با اراذل و اوباش" روی تصویر نقش می بندد.
تصویر باز می شود به باتوم هایی که بالا می روند. تصویر برفکی می شود.
(صدا روی تصویر برفکی):
پلیس به عنوان قدرتمندترین نهاد در جوامع مدنی در این عملیات همچون گروه اراذل قوی تری که در صدد تنبیه گروه های کوچک سرکش باشد سعی کرد به کمک باتوم اراذل و اوباش را به بهشت هدایت کند. طبق آخرین اطلاعات درهای بهشت همچنان باز هستند.
پ.ن: یادم می آید وقتی هنوز بچه مدرسه ای بودیم بعضی دوستان که با ما هم عقیده نبودند ما را اراذل و اوباش خطاب می کردند.
«به امید آن که شاید برسد به خاک پایت»
به امید آن که شاید برسد به ما صدایت
به امید آن که شاید شنوم دمی نوایت
به امید آن که شاید بودم دمی لقایت
«چه پیام ها سپردم، همه سوز دل صبارا»
ان شاء الله باد صبا پیام شما را -بدون ذکر نام- به مقصود برساند!!
سلام
بحث مهمی را مطرح نمودی ولی کلی ! ( این طرح پنج منظوره امنیت اجتماعی که شامل برخورد با بد حجابی ، مبارزه با اراذل و اوباش ، جمع آوری معتادان پرخطر و رها شده ، تامین امنیت در تفرجگاه ها و کوهستان ها و ... که این چهار مرحله به اجرا در آمده و مرحله پنجم آن که جمع آوری سی دی های مبتذل شناسایی مراکز توزیع سی دی های مستهجن و دستگیری افراد مرتبط به زودی آغاز می شود ، در میان محافل کشور و تحت عناوین اجتماعی ، فرهنگی ، حقوقی ، سیاسی و غیره سر و صدایی بسیار به پا داشت ! در مورد اول به خاطر ابتلا اکثریت جامعه به آن مورد ، بحث ها کشدارتر و جنجالی تر بود ولی اکثرآ انتقاداتی مقطعی و بی اثر و در مورد سایر موارد نیز وبلاگها و روزنامه ها و ... بسیار سخن گفتند ! )
اتفاقآ امروز روزنامه وزین « هم میهن » در صفحه « حقوق » خود( ص ۱۶ ) به این مورد پرداخته که مطالعه آن به دوستان توصیه می شود ، جدای از مصاحبه با معاون دادستان تهران ، گفتگوی با صالح نیکبخت حاوی نکات علمی مفیدی در این زمینه است که بخشی از آن را که متناسب با پی نوشت شماست از سایت اینترنتی این روزنامه می آورم :
آیا به بیان مقامات و همچنین عرف (اراذل و اوباش) متهمند؟
در قانون مجازات اسلامی هیچ جا تعریفی از «اراذل و اوباش» نشده است اما با نگاهی به سوابق آن در گذشته و به نحوی که در میان مردم متداول شده، نوعا خود مردم توانستهاند به تعیّن برسند. یعنی خود به خود با گفتن این دو کلمه مصداق آن را در خارج پیدا میکنند.
اگر مراجعهای به گذشته بکنیم بهویژه در سالهای پس از کودتا ] سرنگونی دولت قانونی دکتر مصدق[ به تدریج در جامعه ناامنیهایی به وجود آمد و افرادی با عربدهکشی، چاقوکشی و قمهکشی و بستن راهها برروی مردم، امنیت مردم را به خطر میانداختند. اینگونه افراد را اراذل و اوباش مینامیدند. تا اینکه در این راستا کمیسیونی به نام «کمیسیون امنیت اجتماعی» با حضور مقامات اجرایی و قضایی و انتظامی تشکیل شد و اینگونه افراد را حتی بدون آنکه مرتکب اعمالی شوند که نوعا دارای وصف مجرمانه باشند، دستگیر کرده و به موجب قانون اقدامات تامینی و تربیتی که در اواخر دهه (30) به تصویب رسید آنان را تبعید یا محل کسب آنان را تعطیل میکردند.
در قوانین جزایی که بعد از آن سالها به تصویب رسید به این موضوع توجه لازم و کافی شده و مجازات اینگونه افراد را تشدید میکردند. به عنوان نمونه در «قانون لغو مجازات شلاق» که به تصویب رسیده بود پیشبینی میشد کسانی که با اسلحه سرد و گرم در جامعه قدرتنمایی میکنند باید تا پایان رسیدگی به اتهام در زندان نگهداری شوند. این قانون که تا پایان دهه 60 مورد توجه واقع شد با تصویب قانون مجازات سال 1375 و به استناد جرائم علیه اشخاص و اطفال فصل هفدهم قانون مجازات اسلامی این قوانین جایگزین قوانین سابق شد و قوانین پیشین منسوخ شدند.
چنانکه امروز به جای «قانون لغو مجازات شلاق» و همچنین «قانون اقدامات تامینی و تربیتی» از مواد 617 تا 618 قانون مجازات اسلامی استفاده شد ناظر بر اینکه؛ هرکس به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرتنمایی کند و یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود، درصورتیکه از مصادیق محارب نباشد به حبس از شش ماده تا دوسال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. همچنین در ماده 618 همین قانون آمده است هرکس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال در نظم و آسایش عمومی شود یا مردم را از کسب و کار بازدارد، به حبس از سه ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
چنانچه ملاحظه میشود در مفاهیم این دو ماده متوجه میشویم بدون اینکه از کلماتی مانند اراذل و اوباش استفاده شود مرتکبین این اعمال دقیقا همین افرادی خواهند بود که درمیان مردم به اراذل و اوباش شناخته میشوند ولی آنچه در این دو ماده مورد توجه قانونگذار اسلامی است این است که چون هدف مجازات در قوانین اسلامی ما جنبه اصلاح و تربیت و بازسازی را دارد نخواسته است از کلماتی مانند اراذل و اوباش که جنبه تحقیری دارد، استفاده کند. زیرا آنچه که برای قانونگذار اسلامی هدف بوده، تنبیه و انتقام نیست. به همین جهت گاهی در اقداماتی که در جامعه ما صورت میگیرد ولو آنکه نیت مقامات هم خیر باشد معمولا نتیجه آن با اهداف قانونگذاران موافقت ندارد، زیرا هدف قانونگذار اسلامی این نبوده است که با مجازات افراد را تحقیر کنیم.
...
------------------------------------------------------------------
پی نوشت من برای PurePersian که این نظر را می خواند :
لطفآ خواهشمند است لینک روزنامه ارزشمند « هم میهن » را در قسمت لینک های (( محفل )) اضافه فرمایید ! حیف ، جاش خالیه ! :
www.ham-mihan.org
سلام
دیدید قدم رنجه کردم[خنده]
البته از دولت کریمه این رفتار ها دیگر رفتار های تعجب بر انگیزی نیست . اما اینکه علما ساکت نشسته اند تعجب برانگیز است . البته من نمی گویم که بر خورد با افرادی که مخل امنیت هستند کار غلطی است اما این نحوه بر خورد که the one تلاش کرده توصیف کند جای بحث بسیار می گذارد . یادم است که در یک نشریه عکسی بود که نظامیان اسرائیلی را نشان می داد که در حال کتک زدن یک فرد (احتمال زیاد فلسطینی !) بودند. زیر آن نوشته بودند"خشونت بد" عکس دیگری در کنار این عکس بود که زیرش نوشته شده بود " خشونت ...!"
من فکر می کنم این رفتار دوگانه گرچه در کوتاه مدت اثراتی به همراه ندارد اما بابی را بروی مامورین نیروی انتظامی می گشاید که نتیجه ای بس خطرناک به دنبال خواهد داشت . این کار یعنی "هر طور دوست داری با متهم رفتار کن!" آنچه که در بر خورد با بد حجابی صورت می گیرد بابی را باز می کند که هر کس لباس نیروی انتظامی را بر تن کند می تواند به ناموس مردم اهانت کند و به اصطلاح خودمان گیر بدهد.
مهمترین جنبه این رفتار ها تخریب شخصیت انسانی افراد است که من از نتیجه آن می ترسم!
می دانم شما خطبه امام علی را در مورد رابطه حکومت و مردم خوانده اید . یکی از نکاتی که در آن بدان اشاره شده راحت انجام گرفتن گناهان بزرگ در جامعه ای ست که بین رهبر و مردم آن رابطه صحیحی بر قرار نباشد . اینها اولین مصداق های این موضوع نیستند و آخرین آنها نیز نخواهند بود!
طرح مبارزه با بدحجابی که پس از یک دگردیسی جالب عنوانش به طرح امنیت اخلاقی و سپس اجتماعی تغییر یافت، نه فقط عنوانش که محتوایش نیز تغییر کرد.
من با محتوا و شکل اجرای اولیه ی طرح مخالف بودم و این سکانس تو را بیشتر متوجه همان طرح مبارزه با بدحجابی می دانم. یعنی با محتوای طرح مبارزه با اوباش چندان نظری ندارم، در واقع به من مربوط نمی شود.
فکر می کنم طرح های این چنینی بیش از آن که مشکلی را مرتفع کنند، به عمیق تر شدن و حادتر شدن مشکلات فرهنگی و اخلاقی جامعه دامن می زنند. چراکه اگر با عده ای جوان چنین برخوردی در شهر صورت بگیرد، آنان بساط عیش و عشرتشان را به ساعات انتهایی شب یا به مکانی دور از شهر منتقل می کنند و اینگونه است که مشکلات به لایه های درونی تر اجتماع حواله می شود. و دیگر از دسترس ما خارج می شود. البته از دسترس کسانی خارج می شود که دغدغه ی به بهشت بردن جوانان را دارند.