شنبه رفتم و فیلم خون بازی را دیدم! خیلی تعریف شنیده بودم ، مثبت و منفی! بیشتر به خاطر تعریفی که از بازی بارن کوثری می شد مشتاق به دیدن آن بودم. فیلمی که موضوع جدیدی را مطرح نمی کرد. اما بازی بارنگ و نحوه فیلم برداری آن قابل توجه و تازه بود. اما به نظرم فیلمنامه ضعیفی داشت. اولا فیلم یکساعت و پانزده دقیقه به طول انجامید! که این خود ضعف است. همانطور که یک فیلمنامه طولانی دارای ضعف است یک فیامنامه که فیلم را به زمان استاندارد یک فیلم بلند(یعنی حداقل یکساعت و نیم) نمی رساند نیز دارای ضعف است.
البته ضعف فیلمنامه تنها محدود به مقدار آن نمب شود. داستان به اندازه کافی گره های فرعی و حتی اصلی نداشت. شما در هر لحظه از فیلم احساس جدا بودن از جریان فیلم را می کردید.حوادث یکپارچگی مناسبی نداشتند.البته شاید مقداری از این گسسته بودن به خاطر فضای فیلم باشد. منظورم نشان دادن رخداد ها به صورت صرف در یک زمان محدود و برای یک معتاد است!
جای کار بیشتری داشت ، اما بد هم نبود . بازی باران کوثری خوب بود . در بعضی صحنه ها فوق العاده بود. مخصوصا صحنه ای که از حالت التماس و قربان صدقه رفتن مادرش برای گرفتن مواد به حالت خصومت و دشمنی تغییر حات ناگهانی می دهد را به خوبی انجام داده بود. اما باز هم تا رده های عالی بازیگری فاصله هست و من امیدوارم فیلمنامه نویسان و کارگردانان این فرصت را در اختیار بازیگرانی همچون باران کوثری قرار دهند تا به توانند قوی تر بازی کنند.
یک انتقاد به نگرش فیلمنامه نویسان به اعتیاد دارم . آن اینست که چرا همیشه برای معتاد شدن باید دلیلی بیاوریم .آیا واقعا یک فرد فقط به خاطر طلاق پدر و مادر ، یا معتاد بودن پدر به الکل معتاد می شود! من که این را فقط توجیه کردن ضعف اراده و شخصیت آدم ها می دانم.
البته یک دیالوگ زیبا در این فیلم بود
سارا از ماشین پیاده شده و در حالی که عصبی است و به مادرش پرخاش می کند به او میگوید:
فکر می کنی من خیلی بدم بقیه خوبن . همه همینطورین اگر الان معتاد نیستند فردا میشن
واقعا چند نفر گرفتارند و چند نفر گرفتار خواهند شد!
در پایان از نظرات دوستان برای پست قبلی تشکر می کنم و قبول دارم که کمی در نوشتن متن دچار تندروی شده و مقداری از انصاف دور بود. البته من هم تاکید می کنم به عنوان فیلم اول یک کارگردان فیلم بدی هم نبود. اما من بشتر از نحوه برخورد آقای دهنمکی ناراحت بودم. به هر صورت انتقاد شما را می پزیرم!
به نظر می رسد بیش از حد به سینمای داستان گو عادت کرده ایم. چراکه فیلم نامه ای که به نظر من همه ی نقاط قوت فیلم را شامل می شود، ضعیف قلم داد میکنمیم.
خلق موقعیت های بدیعی که قادر است تماشاگر ایرانی ای که تیپ معتاد برای او یک کلیشه است را تحت تاثیر قرار دهد و از یک کلیشه به شخصیتی برسد که هم قابل ترحم است هم قابل سرزنش.
در مورد زمان فیلم تا حدی با تو موافقم ولی اگر فکر کنیم که این تم در یک فیلم کوتاه مورد استفاده واقع می شد چه حسرتی می خوردیم!
به نظر من فیلمنامه نویسان این اثر که جالب است بدانید 5 نفر هستند مولف اصلی آن هستند و بازیگران، فیلم برداری و حتی کارگردانی سهمی بیش از 20 درصد ندارند.
نقد فیلم به نظر من یکی از مهمترین تمرین های عملیاتی کردن انتقاد های متفکرانه و تامل گرایانه است، که جای آن به صورت آکادمیک در ادبیات نوین ما متاسفانه همچنان خالی است (البته به جز تلاش های اندک متفکرین معاصر)
به نظر من در هر حال آنچه در توجیه اعتیاد می آید الزاما «دلیل» آن نیست. آوردنش هم که مشکلی ندارد، دارد؟
در ضمن : می پذیرم، نه می پزیرم.
مرسی