نهضت امام حسین از زوایای مختلف قابل بررسی است:
- زاویه تاریخی
- زاویه دینی
- زاویه اخلاقی
آیا قیام امام حسین یک قیام اخلاقی بود؟
اخلاق مسئله ای است فرا دینی و ماقبل دینی.خود دین هم مورد ارزیابی اخلاق قرار می گیرد. امور مربوط به دین می تواند متصف به اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد.....
ضوابط اخلاقی بودن یک فعل:
1 آن فعل با مجموعه افعالی که از فاعل سر می زند سازگار باشد.(بین باور های مختلف ما تناقض دیده نشود.)
2 وسایلی که برای رسیدن به هدف انتخاب می کنیم باید با آن هدف متناسب باشد.
3 با وجدان بودن ... دارای وجدان اخلاقی بودن.
4 در مقعیت های مقابل هم رفتار ما قابل پذیرش دو طرف باشد....(یعنی اگر دیگری جای حسین بود و چون او رفتار می کرد باز هم ما برای او عزاداری می کردیم...)
بیا یید واقعه کربلا را بدون شاخ و برگ مرور کنیم:
معاویه مخالف معاهده خود با امام حسن عمل می کند و خلافت را به سلطنت موروثی تبدیل می کند. این خود یک عمل غیر اخلاقی است.
یزید که خود فردی بی اخلاق است حاکم میشود و اولین فرمانش بیعت اجباری گرفتن است و این حکم حکمی غیر اخلاقی است. زیرا اگر یزید جای مردم بود نمی پذیرفت که حاکم او را مجبور به بیعت کند. پس این فعل او غیر اخلاقی است.
اما حسین . او حاضر به تسلیم در برار زور نشده و با چنین فرد نا لایقی بیعت نمی کند. او از مدینه خارج می شود و به سوی مکه می رود. حاکم جائر است ، افرادی آماده شورش از فردی برای رهبری قیام خود دعوت می کنند. حسین با احتیط تمام مسلم رابرای برسی اوضاع به کوفه می فرستد.در این فرصت خود حسین از شیعیان بصره دعوت می کند تا بر حاکم ستمکار زمان بپاخیزند.
آن چه خواندید بخشی از سخنرانی دکتر کدیور در کانون توحید در شب عاشورا بود. از آنجایی که نتوانستم به سخنرانی حسنیه ارشاد ایشان گوش کنم اصل مطلب ناقص ماند.اما اکنون می خواهم به نکات جالبی از مطالبی که در این سخنرانی مطرح شد اشاره کنم.
در آغاز صحبت مقدمه ای طولانی درباره اخلاق بیان شد که نکته مهم آن برای من بیان این بود که جامعه ایرانی (و چه بسا اسلامی) از نظر اخلاقی نسبت به آنچه که می باید باشد بسیار عقب مانده است. این همان چیزی بود که در شب آخر هفته شهدا به بعضی دوستان گفتم
که بیش از هر چیز نیازمند نهضتی اخلاقی هستیم!
نکته دیگر این بود که اخلاق مبحثی فرا دینی است و بر دین نظارت می کند. و این توجیهی برای ایراد این سخنرانی است. پس ما اگر مولفه های اخلاقی را بشناسیم می توانیم بر امور دینی بزرگان خود از این منظر هم دیدگاهی داشته باشیم.
در این سخنرانی اولین بار بود که متوجه اهمیت عنصر اخلاق در جامعه، هنر، سیاست، اقتصاد و حتی مناسبات بین ملل شدم.
وقتی کدیور ضوابط اخلاقی بودن یک عمل (فرد یا جامعه) را بیان میکرد به جستوجوی این ضوابط بین اطرافیان ، مردم، سیاستمداران، سران، نخبگان و در نهایت خودم پرداختم و متاسفانه بسیار اندک یافتم.
آن هنگام بود که اولین بار متوجه عقبماندگی شدید جامعهی ایران از لحاظ اخلاقی شدم. من که همواره جوامع غربی را غرق در سکس و خشونت و رذالت میدانستم، از حقایق اسف بار جامعهی ایران چشم بسته بودم.
نکتهی دیگری که باید اشاره کنم پاسخ کدیور به یک سوال بود. از وی دربارهی «اخلاق خالی از دین» پرسیده بودند. که وی در جواب نمونه هایی آورد و در نهایت گفت: «ما دینداران یک ضمانت اجرایی مضاعف برای اجرای اعمال اخلاقی داریم، و آن فقه ماست که برای بسیاری از اعمال قیدهای فقهی و ذکر کرده است. مثلا فقه میگوید دروغ حرام است و ...» چند مثال دیگر. با این اوصاف جامعهی دینی باید دوچندان بااخلاق باشد. پس جامعهای مثل ایران که سران آن ادعا میکنند جامعهای دینیست ولی هیچ معیار اخلاقیای در آن نهادینه نیست، باید حسابی به حال دینش هم تاسف خورد.
از آنجایی که نظراتم بیش از حد ناامیدانه شد، ترجیح می دهم از سجاد که اصل کلام را با توضیحات خوبش خلاصه کرد و در اختیار ما قرار داد تشکر کنم.
پس از نیم نگاهی که در پی جستجوهایم به آرا و نظرات جمعی از اندیشمندان معاصر دینی که حرفهایی در زمینه عاشورا برای طرح داشتند انداختم و ذکر دو نمونه از آن ( مهاجرانی برای پیام و کدیور برای محفل ! ) دیدم اینجا جایگاهی مناسب برای طرح گوشه ایی از تحلیل و سخنرانی دکتر باقی بود که تحت عنوان « صلح امام حسین! » در ارشاد مطرح و با نگاهی به وضعیت کنونی و روز ما ( با دو ویژگی سالروز انقلاب ۵۷ کشور هسته ای ایران ۸۵ ! ) و تلاقی آن با محرم الحرام جالب و مفید به نظر می رسد :
« مفهوم مخالفت با جنگ چیست؟ اگر امام حسن و امام حسین نماد صلح و ضد جنگ هستند به معنای سستی و تسلیم و ذلتپذیری نیست به این معنا است که اولا آغازگر جنگ نیستند ثانیا با جنگ به صورت ذاتی و ماهوی مخالفند، ثالثا با تمام توان میکوشند از آن پیشگیری کنند چنانکه امام حسین عمل کرد؛ اما اگر علیرغم همه اینها در محاصره و تحمیل جنگ قرار گرفتند تسلیم و ذلت را نمیپذیرند و چنان شورانگیز و قهرمانانه و شهادت طلبانه میرزمند که تاریخ را تحت تاثیر خویش قرار میدهند.( در جای دیگری از سخنرانی پیشتر اشاره شد که : . . . آنانکه مدیریت لشکر یا کشوری را دارند حق ندارند به جای دیگران تصمیم بگیرند. آنان محق نیستند و اجازه ندارند سیاست و تدبیری را پیشه کنند که کشوری را به سوی جنگ یا حتی انزوا سوق دهند زیرا اگر جنگی و تحریمی به وقوع بپیوندد این مردم هستند که تاوان آن و هزینههای گرانش را میپردازند بدون اینکه خود در اتخاذ تصمیم به جنگ نقشی داشته باشند یا از رخدادهای پشت پردهای که منجر به وقوع جنگ شده است، آگاهی داشته باشند.. . . ! )
عظمت امام حسین به این نیست که یک رزمنده در پیکاری نابرابر به شهادت رسیده است، عظمت او به تجلی شکوهمند انسانگرایی و عقلانیت در نبرد اوست. به این است که او به عنوان یک انسان صلحطلب به شهادت رسید. مفهوم «حسین مظلوم» که در ادبیات عاشورا به وفور به کار رفته همین است. ما با جنگ مخالفیم و با تمام توان باید از آن پیشگیری کنیم اما اگر مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفتیم رزمندهترین خواهیم بود زیرا در تهاجم و تجاوز و ذلت نیز کرامت انسان، در معرض پایمال شدن است و باید با جنگ جلوی آن را گرفت و حتی در خلال چنین جنگی نیز اصول و قواعد انسانی را نباید زیر پا گذاریم چنانکه در قرآن کریم و در سنت رسول خدا آمدهاست:
اگر جنگی روی داد اسیران را نکشید، مردگان را مثله نکنید، زراعت را آتش نزنید آب به روی دشمن نبندید، بدون اذن صاحبخانهای وارد آن نشوید. زنان و کودکان را آزار ندهید، درختان را قطع نکنید، حیوانات حلال گوشت را پی نکنید و اگر دشمن تمایل به سازش نشان داد صلح کنید و جنگ را ادامه ندهید.
بسیاری از فقهای مسلمان جهاد ابتدایی را جایز نمیدانند و فقط جنگ تدافعی را قبول دارند زیرا در فقه اسلامی عرض و دماء انسان اساس شریعت است. با وجود آن که دروغ و غیبت حرام است اما هر جا که آبرو یا جان انسانی در خطر باشد جایز است حتی نماز تعطیل شود.
چون اکنون در سالگرد انقلاب اسلامی بسر میبریم به همین مناسبت یادآوری میکنم که یکی از امتیازات انقلاب اسلامی در سال 1357 نسبت به انقلابات پیش از خود غیر خشونتآمیز بودن انقلاب بود. در کتاب بررسی انقلاب ایران یکی از دلایلی که بر این ادعا اقامه کردهام آماری پژوهشی درباره قربانیان انقلاب است. انقلابی که در طول 15 سال (از 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357) تمام شهدای آن اعم از مسلمان و مارکسیست، آنانکه اعدام شدند یا در نبردهای چریکی کشته شدند یا در تظاهرات خیابانی و یا در حوادثی مانند سینما رکس آبادان و غیره جان باختند جمعا 3164 نفر بود. چه بسا یکی از دلایل این امر مخالفت رهبر انقلاب با مشی مسلحانه و نیز ترور در مبارزه بود. اساس مخالفت با خشونت، حرمت عرض و دماء (آبرو و خون) انسانهاست.
اگر تاریخ را منبع شریعت و فقه و تفقه بدانیم و حرکت امام حسین را دلیل اجتهاد بگیریم حکم شرعی نیز بر حرام بودن جنگ است. پس باید فریاد صلحخواهی را بر سر جنگطلبی آتش افروزان داخلی و بینالمللی کوبید و یکصدا خواستار جهانی سرشار از صلح، آزادی و معنویت شد. »
نمادهاو مفاهیم گوشه هایی از اخلاق انسانی ( و اسلامی ! ) در این بیان واضح آمده است که این البته قسمت پایانی آن سخنرانی بود که هرچند هم کوتاه نیست ولی برای تو نوشتم که میدانم آن را میخوانی و میفهمی ! ممنون از تو !