برنده بازنده است و بازنده برنده و من هر دو
نه این بازی وجود خارجی ندارد، از من شروع می شود و به من ختم می شود، شاهدی نیست که به حقیقت آن اعتراف کند. فقط من هستم که با اعترافم گناه خود را بشویم، گناه نابخشودنی خودخواهی، گناه مورد علاقه ی شیطان! معنوی ترین گناه که فقط با اعتراف به پوچی خود بخشوده می شود و پاداشش جهنم است.
ما همه با خود شطرنج بازی می کنیم! ما همه زندگی می کنیم،
بازی بدون برد، بدون باخت، فقط بازی مرگباری برای حذف تمام آنچه وجود دارد. و در آخر فقط کویری می ماند که پاداش سختکوشی ماست.
با خود شطرنج بازی نکنید، اگر می کنید تقلب نکنید!
اول شدم........
واقعا زیبا مینویسی ..
خوشحالم میکنی پیش منم بیای ...
موفق باشی...
فعلا...........
آدم با خودش فوتبال بازی کنه نمی گن دیوانه است.میگن داره تمرین می کنه.ولی اگه با خودت شطرنج بازی کنی میگن یه مشکلی داره.
آدم که زندگی می کنه نمی گن دیوونس
ولی اگه خودکشی کنی می گن یه مشکلی داره.
می دونی تو باخودت شطرنج بازی نمی کنی !!
تو در واقع داری با خودت بلوف بازی می کنی !!
توی این قمار هرکی از بلف زدن نترسه برندست!!!
تا بلف نزنی نمی فهمی که چی باختی !
آدم های ضعیف از بلف زدن می ترسند ، چون نمی خوان کسی بلف های زندگی اون هارو بفهمه!!
ولی آدم های ماندگار(چه خوب چه بد ) زیاد بلف می زنند برای همینه که تمام بلف های زندگیشون رو می دونیم!؟
مات یه بلوف نیست، اگه باشه بزرگترین بلوفه
حتی آدم های ضعیف هم به بازی ادامه می دهند، چیزی برای باخت وجود ندارد
فقط نباید تقلب کرد، باید به اصول پایبند بود...
تو بلف زدن تقلب نکن!
من هم با خودم بسکتبال بازی کردم ... هم فوتبال... هم حتی پینگ پنگ... اما خداییش دیگه شطرنج رو با خودم بازی نکرده بودم... امتحانش می کنم...
سعی کن پات کنی...
البته شطر احتیاج به فکر داره و وقتی با خودت بازی می کنی به دوتا فکر احتیاج داره!
اسرار خدای بازگو می کنی ای دوست...
تو را چه شد که خودت را
در زندگی
مات می کنی
و خدایت را کیش می دهی
تا بداند (که می داند)تو انسانی هستی
آشوبگر...
و در این کویر زندگی
که مانند صفحه شطرنج بی آب و علف است
چگونه فرا گرفتی ای دوست
که سربازان ه خود را در کنار شاه
در یک صفحه نگاه داری
چرا که شاه
همیشه پیش خداست
چگونه آموختی اسب را
در کنار فیل بخوابانی
و...
چگونه آموختی حمله کنی به خودت
و
شاه زندگیه خودت را مات کنی...ومهمتر از آن
چگونه آموختی
تقلب نکنی...
دوست دارم خیال کنم شطرنج را خدا برای خود آفرید...
و خدا در تنهاییش بازی کرد ... با خودش؟ ... و خدا دیوانه نبود ... و انسان را آفرید ...
و به او آموخت ... و انسان تقلب کرد...
من شطرنج بازی کردنت رو دیدم و البته تقلب نکردنت رو. ولی به نظ ر من مشکل اصلی و البته تفاوت اصلی این کار همین پیدا شدن یک شخصیت دوگانه است که به نظر من اصلا چیز بدی نیست و البته مقطعی و گذرا هم نیست. ولی یک سوال دارم : آیا واقعا تا حالا نخواستی سیاه یا سفید برنده نهایی باشه؟