محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

محفل

خدایا عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار!

سوره طه

سلامی دوباره:
خوشبختانه در فضایی قرار گرفتم که افراد به دنبال تفکر وبحث وصحبت هستند:چه در محیط دانشکده (هم مطالب علمی و هم مطالب اجتماعی)چه در محیط دانشگاه،چه در جمع 26 های عزیز،چه در جمع فعالین دانشجویی.
یکی از این موارد شرکت در جلسه تفسیر مهندس لطف الله میثمی است.فردی که نماد امید ملت ایران برای رشد وتوسعه است.جانباز انقلاب اسلامی.از همراهان شهید حنیف نژاد.روشن دل دوست داشتنی.
به همه دوستان توصیه می کنم که شرکت کنند(آدرس و زمان را حضوری می گم)
اما آنچه این بار مطرح شد:
مهمترین نکته این بود که هر انسانی با هر عقیده ای که به زبان می آورد به یک مبدا اعتقاد دارد.این در قرآن کریم مطرح شده است.تاکید می کنم که این مطلب از نگاه درون دینی نیست.چون اساسا بحث از خالقیت خدا را نمی توان به صورت درون دینی و برون دینی تفکیک کرد.
اما سوال این جاست که چگونه می شود این مطلب را خارج از قرآن نشان داد.از نظر قرآن شیطان به عنوان نماد خداستیزی به خالقیت خدا اعتقاد دارد.من را از آتش خلق کرده ای.
اما در مورد مشرکان آنان به مبدایی (به تعبیر خود الله )اعتقاد دارند.ولی برای او شریک می گیرند.در این رابط شمس تبریزی در پاسخ به مولانا سخن قابل تاملی می گوید:به تو چه ربط دارد که خدا یکی است یا ده تاست.تویکی باش.یگانه باش.(نقل به مضمون)در مورد کافران، از آنها به عنوان پوشاننده حقیقت یاد می کنیم.
اما نظر مارکس هم قابل تامل است:ماده ازلی و ابدی است.که به نظرم در پاسخ به بحث ما مطرح کرده است.او نیز مبدا در نظر می گیرد.که به آن صفاتی می دهد که ما به خداوند می دهیم.او نیز این گونه فکر می کند.اما تعبیر دیگری نیز هست.در تاریخ علم بسیار دیده ایم که اصلی از بین می رود.قانونی تغییر می کند.خلاصه دانشمندان اگر به نظم خاص اعتقاد نداشتند ویا حداقل به این نظم امید نداشتند،مشخص نبود که بشر تا این حد پیشرفت کند.
خلاصه کلام:
خداوند اثبات ناپذیر و انکارناپذیر است.در ضمن تعرف ناپذیر!
نظر علامه طباطبایی این است که کسی که به دنبال اثبات خداوند است به صفات خداوند نخواهد رسید.
توضیح بیشتر فکر کنم از حوصله خارج باشد.تنها به دو جمله اکتفا می کنم:
الله اکبر:خداوند بزرگتر است از آنچه تو تصور می کنی.(شعار رهایی بخش)
سبحان الله:خداوند منزه است از هر آنچه تصور می کنی.

یک هفته تلاش

سلام.
تعجب نکنید من هستم که می نوسیم.من که مدت ها از حال و هوای وبلاگ ها دور بودم.خوشحالم که دوباره وبلاگ گروهی رو تجربه می کنم.در دنیایی که تکثر در آن موج می زند دوستانی یافتم که خودم را به آنها نزدیک می دانم.امیدوارم که بتوانیم در رشد و پیشرفت همدیگر به هم کمک کنیم.

یک هفته در گیری ،یک هفته اضطراب،یک هفته تلاش برای تنفس و بقا، یک هفته تلاش برای آزادی خود و دوستان جدید.
این خلاصه ای بود از وقایع دانشگاه پلی تکنیک تهران ،قلب تپنده جنبش دانشجویی ایران.

در فرصت های آینده تحلیلم(درباره وقایع دانشگاه ) را که مربوط به فلسفه وجودی این وبلاگ می شود ،بیان می کنم.
تنها یک سئوال مطزح می کنم:
رای و نظر مردم(در مورد حاکمیت) از نظر شما مقبولیت است یا مشروعیت؟

با یک بیت اولین پستم را تمام می کنم:
یاد باد آن وعده های انقلاب
قول و آزادی و رای و انتخاب